آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

فحش دادن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / fohsh daadan /

to curse, to swear, to damn, to vituperate, to comminate, to execrate, to fulminate, to maledict, to cuss (out)

to curse

to swear

to damn

to vituperate

to comminate

to execrate

to fulminate

to maledict

to cuss

ناسزا گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

تا دلش می‌خواست فحش داد.

He cursed to his heart's content.

او به‌اندازه خوراک می‌خورد و در روز بیش از چندین‌بار فحش نمی‌دهد!

He eats in moderation and swears no more than several times a day!

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فحش دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فحش دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فحش دادن

لغات نزدیک فحش دادن

پیشنهاد بهبود معانی